ضرورت های برندینگ و برندینگ دیجیتال- بخش دوم

برندینگ شامل زیرساخت ها، خلق و اجرای برنامه است. برندینگ کار یک نفر و حتی یک متخصص نیست بلکه کار تیم چند تخصصی است. موفقیت برند هزینه دارد، زمان بر است، درد دارد و نیاز به زیرساخت و منابع دارد و موافقت و پشتیبانی کامل مدیریت عالی سازمان را نیاز دارد.

ما در برندینگ با سه گروه از مخاطبان سروکار داریم. اول کارکنان سازمان به ویژه فروشندگان و کارمندان بخش خدمات مشتری که حامیان برند در خط مقدم هستند، دوم مشتریان فعلی و سوم مشتریان بالقوه. برای ساختن صدای یکپارچه برای برند، سخت ترین و حیاتی ترین فعالیت برندینگ این است که تمام افراد سازمان درک کنند که نقششان در سازمان بر کلیت تجربه های برندی اثر می گذارد. در نتیجه سازمان ها باید به کارمندان خود قدرت بیشتری بدهند تا بتوانند در سطوح عملیاتی تصمیمات بیشتری بگیرند.

با ورود به دنیای دیجیتال و با رشد اطلاعات و سهولت و سرعت ارتباطات، شیوه تعامل مصرف کننده و برند نیز دگرگون شده است. دنیای دیجیتال اصول برندینگ را تغییر نداده است، بلکه اصولی که همیشه از آنها پیروی می کردیم توسط فناوری دیجیتال واضح تر و پررنگ تر شده است. مردم برحسب تعداد تعامل های برندی، آگاهی خود را بالا می برند و نظراتشان درباره برندها شکل می گیرد و هیچ نظم و قافیه ای برای این شیوه یادگیری وجود ندارد. مصرف کنندگان کنترل اوضاع را بدست دارند و شبکه ها اثری بر آنها نمی گذارند. آنها برندینگ خود را جایی دریافت می کنند که دلشان می خواهد و تنها وقتی که دلشان بخواهد. یکی از دلایلی که مردم تا این حد از شبکه های اجتماعی لذت می برند این است که می توانند در این فضاها برای خود هویت بسازند و برداشت دیگران از این هویت را مدیریت کنند.از دید مصرف کنندگان، شکل و محتوای برندینگ بر مبنای یک انتخاب آگاهانه و میل به دانستن استوار است.

 ما هم مانند دیگران از شرکت کنندگان این عصر جدید برندینگ هستیم. متخصصانی که برندها را می سازند هم، اگر نه بیشتر، دستکم به اندازه مصرف کنندگان هدف شان از ابزارهای ارتباطی شخصی استفاده می کنند. پس عاقلانه است که حداقل به اندازه آنها در این موضوع آگاهی داشته باشیم.

برندینگ

دنیای دیجیتال یک خیابان دوطرفه است. همانطور که ما مصرف کنندگان را با وضوح بیشتری زیر نظر داریم تا ببینیم چه فکری می کنند، چه تجربه هایی دارند و دقیقا در فرایند خرید چه اقداماتی انجام می دهند، آنها هم برندها را با وضوح بیشتری رصد می کنند. در دنیای دیجیتال شما همانی هستید که هستید نه همانی که می گویید. فناوری دیجیتال برای تمام افراد کره زمین فرصتی برابر فراهم کرده تا بتوانند فعالیت های برند را زیر نظر بگیرند و درباره میزان تعهد آنها به وعده های برند قضاوت کنند. مانند تمام فعالیت های برندینگ، فرصت های دیجیتال بسیاری وجود دارند که می توانند تجربه مشتری را از طریق روش های متنوع و در ابعاد مختلف ارتقا دهند.

اینترنت و ابزارهای دیجیتال همانقدر که ارزشمندند همانقدر هم باید محتاطانه با آنها مواجه شد. مصرف کنندگان به راحتی به مقادیر زیادی از اطلاعات دست پیدا می کنند تا مقایسه و سبک و سنگین کردن به عنصر طبیعی فرآیند خرید تبدیل شود. وعده و وعیدها بی شمارند، اما از آنجا که میلیون ها گوش و چشم کافی هم وجود دارد، ابزارهای دیجیتال سرعت مردم در مقایسه و کشف کیفیت یا مزیت هایی که موجب تفاوت برندها می شود را چند برابر کرده اند.

توانایی شنیدن و البته دیدن دیجیتالی فعالیت های مصرف کننده و درک ریزبینانه تر علایق و نیازها و آرزوهایش باعث شده کیفیت دیدگاه سازمان ها برای اداره کسب و کار و تدوین استراتژی برندینگ چند برابر شود. در واقع این توانایی دیگر تبدیل به یک “باید” شده است. فناوری دیجیتال ما را متمرکزتر و دقیق تر کرده است. افرادی را هدف قرار می دهیم که واقعا به دنبال چیزی هستند که ما پیشنهاد می دهیم. پیش از این هیچگاه این فرصت را نداشته ایم که از دیدگاههای بی درنگ مخاطبان، آن هم با چنان شفافیتی مطلع شویم. فناوری دیجیتال مسئولیت تقویت آگاهی ما از ذهنیات مردم را بعهده دارد. اگر ندانید مردم به دنبال چه هستند چگونه می توانید جایگاه برند خود را مشخص کنید یا یک کمپین اثربخش طراحی کنید؟

مردم از ابزارهای شخصی قابل حمل دیجیتال برای برقراری ارتباط استفاده می کنند. برندها نیاز دارند جایی باشند که مردم هستند و باید زودتر از آنها آنجا باشند. دیگر موضوع این نیست که مشتری بخواهد رفتارش را تغییر دهد. بلکه موضوع این است که می توانیم به آنها برسیم یا نه؟ شیوه هایی را که پیش از این برای استفاده از رسانه یا تصمیم گیری های برندینگ مدنظر قرار می دادید را فراموش کنید. نگاه کنید، گوش بدهید و یاد بگیرید. رفتار مصرف کننده باید چراغ راهنمای شما باشد. شاید ساده نباشد ولی واقعا راه دیگری ندارید.

سازمانها کم کم از رویکرد یک برنامه عریض و طویل سالانه، یک ایده و یک زمان بندی گسترده رسانه ای فاصله می گیرند و به سمت سازگاری با فرصت های حین پرواز یعنی فرصت هایی که به تدریج و در حین اجرا کشف می شوند، می روند.

یکی از تغییرات بزرگی که سازمانها با آن دست و پنجه نرم می کنند، ابزارهایی هستند که در خارج از قلمرو آنها ظاهر می شوند. این ها وبلاگ ها هستند و یادداشت های نقد و بررسی محصولات و حرف هایی که خواسته و ناخواسته در اجتماعات آنلاین به صورت ویروسی، دهان به دهان می چرخند و محتواهایی که در خصوص برند توسط مصرف کنندگان تولید می شوند و خود را در شبکه های اجتماعی و به تدریج در سایر رسانه ها نشان می دهند.
برندینگ

یادتان باشد اگر مصرف کننده ای چیزی بخواند، ببیند یا بشنود که به نوعی به برند شما ارتباط داشته باشد، آن عنصر جزئی از ابزارهای برندینگ شما به حساب می آید، چه خوب و چه بد. کلید موفقیت برندینگ در فضاهای فردی دیجیتال، درک بهتر این موضوع است که چگونه این ابزارهای کاربردی باید یا نباید با آمیخته برندینگ ترکیب شوند یا به عبارتی بتوان ارتباط مثبتی بین مصرف کننده و برند ایجاد کرد و ارتباطات منفی را به حداقل رساند.

اگر افراد مناسبی شما را پیدا کنند و شما هم جذب و درگیرشان کنید و چیزی برای ارائه داشته باشید که ارزش به اشتراک گذاری داشته باشد، می توانید با صرف پول کمتر تاثیر بسیار بیشتری داشته باشید. محتوایی که داوطلبانه از سوی کاربر به اشتراک گذاشته شود ارزش خارق العاده ای دارد. اگر موضع سازمانتان و وعده برندتان شفاف باشد و اگر قدرت دیجیتال را به روشنی درک کرده باشید، به بودجه هنگفتی برای بازاریابی نیاز ندارید. فقط به مردم موضوعی بدهید تا درباره آن حرف بزنند و ابزاری بدهید تا نظراتشان را به اشتراک بگذارند. بدین ترتیب بخش قابل توجهی از مسیر را رفته اید.

تلویزیون و آگهی های چاپی هنوز هم نقش خود را بازی می کنند، اما بیشتر این صداها و تصویرها، واژه ها، عکس ها، خروجی های HTML، فلش، بنرها، بلاگ ها، بازی ها و گجت ها در محیط ویژه ای یافت می شوند و آن در ابزارهای ارتباطی دیجیتال است که بسیاری از مردم وقت زیادی را با آن می گذرانند. مردمی که درآن واحد با گوشی های موبایل شان پیام می فرستند، بازی می کنند، تلویزیون می بینند، اخبار مورد علاقه شان را می خوانند و در عین حال با افراد بغل دستی شان حرف می زنند یا روی تردمیل باشگاه ورزشی راه می روند و صفحه اخبار بورس را ورق می زنند.

فناوری همراه می تواند وقت آدم را تلف کند. زیرا ذهن را بی حس و حواس ما را پرت می کند و یکی از اصلی ترین عارضه های آن کاهش تمرکز است. برای همین برندها با چالش دشواری در به چشم آمدن مواجه هستند. باید نقطه تمایز معنادار، قدرتمند و ماندگارتری را انتخاب کند تا موفق شود. در میان این همه صدای ناهنجار یک صدای شاخص می تواند برندی متمایز بسازد.

برای مطالعه بخش اول این مقاله به این لینک مراجعه کنید.

ضرورت های برندینگ و برندینگ دیجیتال- بخش اول

وقتی که کارها خوب پیش نمی رود

 

دوست عزیزی دارم که از تولیدکنندگان قدیمی است و نزدیک به چهل سال است که محصولاتی با کیفیت مطلوب تولید می کند و به مشتریان محدودی که در این سالها گردآورده می فروشد. ایشان در صنعت خود با چند تولیدکننده کوچک و متوسط رقابت می کند و دلخوش است که محصولاتش بهتر از آنهاست.

او چند سال پیش با رویکرد افزایش کمیت و کیفیت محصولات خود، خطوط تولید جدیدی را وارد و نصب کرد. اما با گذشت زمان اندکی ، متوجه شد که جایی برای عرضه محصولات بیشتر به بازار ندارد و به قول ایشان بازار از این نوع محصول اشباع شده و رقابت زیاد است و این از آنجایی است که کسی برند و کیفیت ادعا شده برند را نمی شناسد و تجربه نکرده است.

دوست چندین ساله من یک مهندس مکانیک است و ذهنیت مهندسی و منطقی دارد. او فرصت چندین ساله سرمایه گذاری برای شناساندن و ایجاد ارتباطات برند با مشتریان را نادیده گرفته و آن را هزینه هایی فرض کرده که باید از آنها پرهیز کند. در واقع ایشان ندانسته بال ارتباطات برند خود را قیچی کرده ، غافل از اینکه با یک بال نمی توان پرواز کرد.

سازمان ها می بایست به خودشان یادآوری کنند که چرا باید مشتریان ، محصولی را انتخاب کنند که نمی شناسند ، هیچ تجربه ای از آن ندارند و ارتباطی با آن برقرار نکرده اند کنند. چرا باید قفسه های باارزش فروشگاه ها و یا صفحات اینترنتی فروشگاه های آنلاین، محصول ما را در کنار محصولی عرضه کنند که روزانه هزاران عدد از آن به فروش می رسد در حالی که از محصول ما شاید چند عدد هم به فروش نرسد.

اینجاست که احساس می کنیم کارها به خوبی و آنگونه که ما انتظار داریم پیش نمی رود.

در عرصه کسب و کار بشدت رقابتی امروز که با تغییرات مداوم و با سرعت به جلو می رود، هیچ توجیهی برای غفلت و عدم یادگیری نداریم. ما تغییر را سخت می پنداریم و نمی خواهیم آرامش فعلی خود را بر هم بزنیم. اما باید به یاد داشته باشیم که بزودی بازار، رقبا، شرایط محیطی و… اجبارا آرامش ما را بر هم خواهند زد که دیگر کار از کار گذشته است. این شرح حال بسیاری از سازمان های تولیدی و خدماتی است که یا ورشکسته شده اند و یا درجا می زنند.

باید توجه داشته باشیم آنچه موقعیت بهتر و بدتر آینده سازمان ما را رقم می زند، قدم های درست و نادرستی است که اکنون برمی داریم. ما باید بتوانیم به صراحت بگوییم که کجاییم و در چند سال آینده به کجا می رویم و چگونه می رویم. اگر نتوانیم جوابی بدهیم یعنی هیچ استراتژی و برنامه روشنی نداریم و مشکلی وجود دارد.

در حال حاضر ما بیشتر از مهندسان – خیلی بیشتر – به مدیران استراتژیست و متخصصان حرفه ای حوزه برندینگ و مارکتینگ نیاز داریم تا بلند مدت فکر کنیم و بلند مدت عمل کنیم (نه فقط برروی کاغذ بلکه در عمل) ، نیازهای مخاطبان را بشناسیم و با توجه به شرایط محیط و عملکرد رقبا عکس العمل درست و به موقع نشان بدهیم. ما باید تغییرات را بشناسیم و قدم های درستی در شناخت خود، محیط کسب و کار(خرد-کلان)، مخاطبان ، رقبا، چالش های بالقوه پیش رو، طراحی استراتژی های اثربخش، امکانات ارتباطی جدید و ارزیابی و بهبود استراتژی ها برداریم.

امروزه تقریبا در تمامی کسب و کار های شناخته شده رقابت بالایی وجود دارد و اگر در این عرصه برند نباشیم ، گویا اصلا در بازار وجود نداریم و این در حالیست که 67 درصد ثروت شرکت های برتر ناشی از ارزش ویژه برند آنهاست. توجه داشته باشیم کسب و کاری که فقط پول داشته باشد، کسب و کار فقیری محسوب می شود.

نام تجاری (مارک) بر روی محصول قرار می گیرد و قابل دیدن است و ایجاد آن نهایتا یک هفته به طول می انجامد و فقط حمایت های قانونی را نیاز دارد. اما برند دیدنی نیست و در ذهن و قلب مردم قرار می گیرد و ایجاد آن یک عمر طول می کشد و حمایت های متنوع و پیچیده ای را لازم دارد.

ما به راحتی می توانیم با بکارگیری تکنولوژی درعرض حداکثر چندین ماه به مزایای عملکردی محصولات رقبا دست پیدا کنیم، ولی به راحتی و به سرعت نمی توانیم در قلب و ذهن مخاطبان جای بگیریم و این مزیتی است که براحتی نمی توان آن را کپی کرد.

برند تعهد یا وعده ای است که محصولی یا خدمتی را به مصرف کننده پیوند می دهد. برندها مفاهیم ضمنی هستند که وقتی مثلا در مورد نوع خاصی از بیسکوییت یا شکلات صحبت می شود، خود را نشان می دهد و تمام ذهنیت شما درباره آن برند در مغز شما پدیدار می شود. در سوی دیگر برندینگ قرار دارد که عبارتست از تمامی فعالیت های سازمان و شرکایشان برای اینکه مشتری را وادار کنند درباره برند فکر کند و وقتی راجع به محصولی که ما هم تولید می کنیم فکر می کند، به یاد برند ما بیفتند. و این یعنی اینکه شما بتوانید فروشی بیشتر به مشتریان بیشتر و به قیمت بالاتر و برای سالهای زیاد داشته باشید.

برندینگ مدل تکامل یافته مارکتینگ است. مارکتینگ بر ایجاد سهم بازار بیشتر و ایجاد عوامل مشهود تاکید دارد و اغلب استراتژی های مبتنی بر پروموشن و کاهش قیمت را دنبال می کند و بر نتایج کوتاه مدت تمرکز دارد. در حالی که برندینگ علاوه بر انجام وظایف مارکتینگ بر ایجاد سهم ذهنی و قلب تاکید دارد و برروی عوامل نامشهود و نتایج بلند مدت تمرکز دارد. برندینگ را نباید با تبلیغات اشتباه گرفت چون تبلیغات یکی از چندین ابزار برندینگ است و همانطور که فروش معادل بازاریابی نیست، تبلیغات هم برندینگ نیست.
برندینگ

 

برندینگ دو رکن اصلی دارد: رکن اول وعده ایست که برند بر پایه یک مزیت عملکردی و مزایا و قابلیت های مشهود محصول می دهد. رکن دوم که اهمیت آن خیلی بیشتر از رکن اول است براساس توجه به ارتباطات (عوامل نامشهود) و جایگاه سازی و ایجاد تصویر ذهنی است و نگاه برون گرا دارد. قدرتمندترین برندها بر پایه رابطه ها استوارند. برندها جدای از منطق و مزیت عملکردی، در سطوح احساسی به مذاق مصرف کننده خوش می آیند. مردم با درونشان به شما گوش می دهند. اگر ارتباطی درونی با آنها برقرار کنید می گویند: کافی است، دیگر لازم نیست باقی را بگویید، فهمیدم (این یعنی برندینگ). ولی اگر ارتباطی درونی برقرار نشود، دیگر فرصتی برای ارائه جزئیات باقی نمی ماند.
مردم با احساساتشان به برندها گوش می دهند و اگر در سطح احساسی جذب نشوند، هرگز جذب نخواهند شد. برای ایجاد رابطه باید جنبه های احساسی را تعریف و بوجود آورد ، گفتن اینکه ما خوب و دوست داشتنی هستیم کافی نیست، مهم این است که آن شخصیت متمایز را به وضوح نشان دهیم.

برندینگ و مارکتینگ

از ابزارهای پایه ای برندینگ می توان به رنگ ها، نشان های تجاری، دایره واژگانی که باید در متون تبلیغاتی به کار رود، استانداردهای گرافیکی، فونت هایی که انعکاس دهنده برند باشند، بسته بندی و… اشاره کرد. اینها خوب هستند اما تا وقتی که سازمان نتواند روشن کند که چه عواملی صفات تشخیص برندش را می سازند، متمایز نشان دادن برند در بازار سخت تر می شود و مصرف کننده نیز با دشواری می فهمد که با چه کسی طرف است و کار برای آنهایی که برندینگ را برعهده دارند بسیار سخت می شود و نمی توانند نقاط ارتباط با برند را با ویژگی های برندی پر کنند.

5 نکته کلیدی در ایجاد هویت بصری برند

اگر می خواهید تاثیر ماندگاری بر روی مخاطب مورد نظرتان بگذارید، اتخاذ تصمیمات درست در خصوص هویت بصری برند بسیار مهم و حیاتی است. در ادامه پنج نکته در این خصوص بیان می کنیم که حتما باید آنها را درنظر داشته باشید:

1.انتخاب اسم مناسب برای برند:

اگرچه نام گذاری مناسب از نظر فنی جزئی از فرآیند طراحی هویت بصری برند محسوب نمی شود، اما اسم برند همچنان به عنوان یک عنصر بصری در نظر گرفته می شود. اسم برند فقط نباید از نظر تلفظ صحیح و آسان باشد بلکه باید دید درستی از آن برند به مصرف کننده بدهد. حتی اگر تیم طراحی گرافیک قدرتمندی هم داشته باشید با انتخاب یک اسم ضعیف برای برند خود ممکن است فرصت بوجود آوردن یک هویت بصری مناسب برای برند خود را از دست بدهید.

2.ایجاد یک سبک بصری سازگار و پایدار:

تمام عنصرهای برند باید به طور سراسری از یک سبک بصری سازگار و یکپارچه پیروی کنند. برای مثال اگر سبکی برای طراحی هویت بصری برند درنظر گرفته شده که بسیار جذاب و کاربرپسند است، پس باید این سبک را به تمام عناصر بصری اعمال کنیم.

برای کمپین های تبلیغاتی می توان در برخی موارد استثنا قائل شد، اما هویت برند باید همواره یکسان باشد. به همین دلیل سبک بصری را همواره باید در یک راستا بطور سازگار و پایدار حفظ کنیم.

3.ایجاد یک لوگوی مناسب:

لوگو یک تصویر نمادین از برند است. لوگوها می توانند به سرعت در مورد کسب و کار شما، ماموریت و خدماتی که شما ارائه می دهید به کاربران اطلاعات مفیدی بدهند. یک شرکت بدون داشتن لوگو هیچ شانسی برای تحت تاثیر قرار دادن مخاطبان موردنظر خود ندارد.

لوگو مهم ترین و ارزشمندترین عنصر در هویت بصری برند شماست. بنابراین در هنگام اختصاص بودجه برای برند و استخدام کارمندان جدید، این نکته را در ذهن خود داشته باشید.

4.توجه به رنگ:

رنگ ها می توانند نقش مناسبی در تمایز برند و شناسایی هویت آن برای کاربران ایفا کنند. رنگ ها احساسات ما را تحت تاثیر قرار می دهند و به ما در تشخیص برندهای رقابتی کمک می کنند.

با دانستن این مطالب، لازم است که پیش از تصمیم گیری برای انتخاب یک رنگ سازمانی مناسب برای هر برند تحقیقات قابل توجهی صورت بگیرد.

5.انتخاب تایپوگرافی مناسب:

تایپوگرافی مربوط به سبک و ظاهر فونت هایی است که به عنوان بخشی از هویت بصری برند شما مورد استفاده قرار می گیرند. انتخاب تایپوگرافی مناسب می تواند تاثیر قابل توجهی بر تصمیم گیری های مصرف کنندگان در خرید از شما داشته باشد. همچنین پیام برند شما را به شکل بهتری در میان کاربران گسترش می دهد.

انتخاب فونت مناسب می تواند پیام های موردنظر شما را تحت تاثیر قرار دهد و این باید با کلیت هویت بصری برند شما مطابقت داشته باشد. از طرف دیگر انتخاب فونت نامناسب می تواند فاجعه بار باشد. به عنوان مثال انتخاب فونت معروف Comic Sans در ایجاد هویت بصری برند اصلا مناسب نخواهد بود

تفاوت هویت بصری و برندینگ

راههای زیادی برای تعریف برندینگ وجود دارد. اما موضوع برندینگ چیزی نیست که آن را بتوان تنها در یک خط و به طورخلاصه نوشت.اگرچه جف بزوس، مالک شرکت آمازون می گوید: “برند چیزی است که مردم درباره شما می گویند، زمانی که شما در جمع آنها حاضر نیستید.” این نقل قول بیانگر این مفهوم کلی است که نام تجاری به مراتب فراتر از لوگوی شماست و در واقع عمدتا از چیزهایی غیرواقعی تشکیل شده است.

در پروسه برندینگ، اغلب صاحبان کسب و کار زمان و هزینه زیادی را بر روی طراحی و ساخت لوگو صرف می کنند. در حالیکه طراحی و ساخت لوگو تنها بخشی از روند برندینگ آنها را کامل می کند.

کلمات برندینگ و هویت بصری اغلب به جای یکدیگر استفاده می شوند، اما در واقع شباهتی به یکدیگر ندارند. در این نوشته میخواهیم به بررسی این دو مفهوم و تفاوت های آنها با یکدیگر بپردازیم تا به شما کمک کنیم درک بهتری از برندینگ خود داشته باشید.

هویت بصری چیست؟

هویت بصری و برندینگ واژگانی هستند که غالبا فرآیند ایجاد یک برند برای کسب و کار شما را شرح می دهند، اگر چه این دو کلمه در معنا با هم فرق دارند. یک هویت بصری، جنبه بصری برندینگ است که شرکت ها برای ایجاد احساسات و تجارب خاص با برند ایجاد می کنند. هویت بصری شامل هر عنصر بصری است که در برند شما وجود دارد از قبیل لوگو، فونت ها و عکس ها و شما از این المان های بصری برای ارتباط با برند خود استفاده می کنید.
برندینگ و هویت بصری

اشتباه بزرگی که صاحبان کسب و کار مرتکب می شوند این است که گمان می کنند برندینگ تنها طراحی یک لوگو است، در حالیکه تنها بخشی از آن است و برندینگ چیزی بسیار فراتر از صرفا طراحی لوگو است.

هویت بصری شما تنها بخشی از برندینگ شماست که پیام کلی، ارزش ها و وعده های برند شما را از طریق هرچیزی که بصری است، به اطلاع مخاطبانتان می رساند.

برندینگ چیست؟

همانطور که پیشتر گفته شد، تعاریف زیادی برای برندینگ وجود دارد. یکی از بهترین و کامل ترین تعریف ها برای برندینگ بدین شرح است:

یک برند مجموعه ای از انتظارات، خاطرات، داستان ها و روابط است که سبب تاثیرگذاری بر تصمیم مصرف کننده برای انتخاب یک محصول یا خدمات و ترجیح دادن آن به محصول مشابه دیگری می شود. اگر مصرف کننده قرار نبود پولی برای محصول بپردازد، در اینصورت تفاوت و ارزش برندها برای مشتریان مشخص نمی شد و به عبارتی اصلا برند وجود خارجی نداشت.

برند شما از تمامی موارد ملموس و غیرملموس بوجود می آید که باعث ایجاد تجربه و دیدگاه کلی در کاربران می شود و می توانند با آن تعامل برقرار کنند. این مورد خود شامل هویت بصری، تن صدا، وعده های تجاری و ساختار کلی برند شما می شود. هدف شما در نهایت این است که احساسات مخاطبانی را که می خواهید با برند شما در ارتباط باشند را تحریک کنید.

هنگامی که شما به برند “نایک” فکر می کنید، ناخودآگاه به یاد جدیدترین تکنولوژی ها و نوآوری های ورزشی میفتید. هنگامی که به برند “اپل” فکر می کنید، حس خلاقیت و تفکرهای متفاوت به ذهنتان خطور می کند. برند شما در ذهن مصرف کنندگان باقی خواهد ماند و این بستگی به خودتان دارد که چگونه خود را به مصرف کنندگان معرفی کنید و در خاطر آنها ماندگار شوید.

جمع بندی

ایجاد یک برند برای کسب و کار، چیزی بسیار بیشتر از ساختن یک لوگو است. این عمل شامل کارهای زیادی از جمله ساخت هویت بصری، ایجاد شخصیت برند و رساندن صدای خود به عنوان یک کسب و کار به گوش مخاطبان هدف است.

برندینگ شما تاثیر احساسی زیادی در تصمیم گیری مصرف کننده دارد. اغلب افراد به منظور آشنایی با یک برند نسبت به خرید محصول آن برند اقدام می کنند. اگر برند خود را به طور کامل توسعه ندهید، ممکن است احساساتی را که توقع داشتید نتوانید در میان مصرف کنندگان ایجاد کنید.

در پایان باید خاطرنشان کنیم که بهتر است صاحبان کسب و کار از یک مشاور در زمینه برندینگ بهره بگیرند تا در کلیه مراحل برندینگ بتواند راهنمایی های لازم را به آنها ارائه دهد.

چنانچه این مطلب برای شما مفید بود، لطفا آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید.

منظور از طراحی لوگو حرفه ای چیست؟

یک لوگو حرفه ای می تواند سبب ارتقاء یک شرکت، یک سازمان یا یک محصول بشود. در مقابل یک لوگو غیرحرفه ای و ضعیف می تواند منجر به نابودی کامل یک برند شود.

بسیاری از لوگوهای در حال استفاده بصورت غیرحرفه ای و توسط طراحان مبتدی و کم تجربه طراحی شده اند. بسیاری از افراد اینگونه می پندارند که می توانند به راحتی طراحی لوگو حرفه ای انجام دهند. اما تنها تسلط به نرم افزاری همچون فتوشاپ برای طراحی لوگو حرفه ای کافی نیست.

در ادامه این مطلب به معرفی کامل مراحل طراحی لوگو حرفه ای می پردازیم. با بکارگیری این روش ها و همچنین کمی خلاقیت شما می توانید طراحی لوگو حرفه ای را به بهترین شکل ممکن انجام دهید.

1.ایده پردازی و طرح اولیه:

بسیاری از طراحان مبتدی به سرعت شروع به طراحی لوگو می کنند بدون اینکه هیچگونه ایده اولیه برای آن داشته باشند. در واقع به جای اینکه زمان خود را بر روی طراحی هویت اصلی لوگو بگذارند، بیشتر با جلوه های ویژه و فیلترها کار می کنند.

راه بهتر برای شروع فرآیند طراحی لوگو حرفه ای به این صورت است که کار خود را با یک قلم و کاغذ شروع کنیم. به معنی و احساسی که لوگو باید به بیننده منتقل کند فکر کنیم. این لوگو مربوط به یک شرکت بازی سازی خواهد بود یا یک نهاد دولتی؟ طرح لوگو باید ساده باشد یا پیچیده؟ همانطور که فکر می کنید، ایده های خود را بر روی کاغذ پیاده سازی و نقاشی کنید. نگران کم و کاستی های احتمالی نباشید چون در این مرحله فقط می خواهید طرح و خلاقیت اولیه موردنظرتان را برروی کاغذ بیاورید و با نرم افزارهای طراحی کاری ندارید.
طراحی لوگو حرفه ای

همانطور که طرح های مختلف را پیاده سازی می کنید، آنهایی را که به نظرتان نامناسب یا ضعیف هستند را حذف کنید. اگر برای یک مشتری لوگو طراحی می کنید باید در نظر داشته باشید که ممکن است آن شخص از ایده شما خوشش نیاید. بنابراین قبل از اینکه زمان زیادی برروی پیاده سازی هر طرح در نرم افزار بگذارید، بهتر است آن را به مشتری خود نشان دهید تا میزان علاقه آنها به طرح خود را متوجه شوید. این امر سبب صرفه جویی در وقت شما خواهد شد مخصوصا اگر مشتری ، طرح و ایده خاصی به شما نداده باشد یا اینکه به دنبال یک طرح بسیار خاص باشد.

2.ساختن گرافیک وکتور یا برداری:

دنیای بزرگ گرافیک برداری. این عنوانی است که بسیاری از طراحان مبتدی و بعضا پیشرفته تر را دچار سردرگمی می کند. در  سالهای اخیر برخی نرم افزارها از قبیل Photoshop، Paint Shop Pro و Fireworks فاصله بین گرافیک برداری و پیکسلی را از بین برده اند.

فرمت های تصویری رایج از قبیل GIF، JPEG، BMP و TIFF همگی از نوع پیکسلی هستند. تصاویر دیجیتال مثال بسیار خوبی از گرافیک پیکسلی هستند. زیرا این تصاویر از کنار هم قرار گرفتن نقاطی که به پیکسل معروف اند ساخته می شوند. تصاویر دیجیتال دارای رزولوشن خاصی هستند و چنانچه بر روی آنها زوم کنید می توانید پیکسل ها را به صورت جدا از هم ببینید. شما می توانید سایز یک تصویر پیکسلی را کاهش دهید و به نتایج خوبی هم دست پیدا کنید، اما افزایش سایز یک تصویر پیکسلی به این معنی است که پیکسل ها بزرگتر می شوند و نتیجه کار ممکن است چندان ایده آل نباشد.

طراحی لوگو حرفه ای نرم افزارهایی نظیر Photoshop، Pixelmator، Paint Shop Pro و Painter مخصوص ایجاد و ویرایش تصاویر پیکسلی هستند. این نرم افزارها ابزار مناسبی برای طراحی لوگو حرفه ای محسوب نمی شوند.
در مقابل، فایل های گرافیک برداری از پیکسل ساخته نشده اند. بلکه براساس فرمول ریاضی اشکال هندسی ساخته شده اند. تصاویر وکتور را می توان براحتی افزایش یا کاهش سایز داد، بدون اینکه دچار افت کیفیت و کاهش وضوح بشوند. برای مثال یک طرح مبتنی بر گرافیک برداری یا وکتور دقیقا به یک شکل بر روی یک کارت ویزیت کوچک یا یک بیلبورد تبلیغاتی بزرگ ظاهر می شود بدون اینکه دچار افت کیفیت شود.

طراحی لوگو حرفه ایلوگوهای حرفه ای به وسیله گرافیک برداری ایجاد می شوند و قابل استفاده در تبلیغات کاغذی، وب سایت ها، تلویزیون و سایر رسانه های تصویری هستند. فرمت های رایج این فایل ها شامل EPS، PDF و AI می باشد.
در صورتی که به نرم افزارهای گرافیک برداری مسلط شوید می توانید با دقت و سرعت بالایی خطوط کاملا صاف، منحنی های نرم و اشکال دقیقی ترسیم کنید و می توانید طراحی لوگو حرفه ای را به خوبی انجام دهید. معروف ترین نرم افزارهای کار با گرافیک برداری یا وکتور عبارتند از: Adobe Illustrator،  Lineform، FreeHand، Corel Draw .
پس از انتخاب نرم افزار مناسب برای کار خود، می توانید از طرح اولیه خود که بر روی کاغذ ترسیم کردید، استفاده کنید و یک طرح ساده از آن در نرم افزار ایجاد کنید. اگر به تازگی کار با نرم افزارهای وکتور را آغاز کرده اید بهتر است زمانی را صرف یادگیری کار با ابزارهای آنها مخصوصا Pen tool بکنید تا بتوانید خطوط و منحنی ها را به خوبی ایجاد کنید.

3.رنگ بندی مناسب:

در طراحی لوگو حرفه ای باید از ترکیب رنگی استفاده کنید که به لوگو جلوه خاصی بدهد. برای مثال نباید در طراحی لوگو یک بانک سرمایه گذاری از ترکیب رنگهای صورتی و نارنجی استفاده کرد.

4.نسخه سیاه و سفید:

بعد از اینکه برای لوگوی خود رنگ مناسب را انتخاب کردید، باید این نکته را درنظر بگیرید که این لوگو در فتوکپی یا فاکس چگونه نمایش داده خواهد شد. بنابراین بهتر است یک نسخه سیاه و سفید از لوگوی خود برای استفاده در موارد این چنینی ایجاد کنید.

طراحی لوگو حرفه ای لوگوی سیاه و سفید ممکن است در ظاهر با لوگوی اصلی تفاوت داشته باشد اما باید همان ظاهر و حسی که به بیننده منتقل می کند را به خوبی نمایش بدهد.

5.در نظر گرفتن رسانه ای که لوگو در آن قرار خواهد گرفت:

در پروسه طراحی لوگو حرفه ای همواره به یاد داشته باشید که این لوگو در چه مکانی قرار است به نمایش درآید. اگر لوگو فقط برای نمایش در یک سایت مورد استفاده قرار بگیرد، شما باید آن را با رنگها و افکت های مختلف طراحی کنید. با این حال اگر لوگو قرار است برای چاپ تبلیغاتی نیز مورد استفاده قرار گیرد، باید پیچیدگی لوگو و هزینه ای که رنگ و افکت های متعدد به هزینه های چاپ اضافه می کند را در نظر داشته باشیم.

در طراحی برخی لوگوها ممکن است شما بخواهید یک نسخه مخصوص وب و یک نسخه چاپی از آنها ایجاد کنید. به یاد داشته باشید که هرچه تعداد رنگ های بیشتری در طرح خود استفاده کرده باشید هزینه چاپ گران تر خواهد شد.

6.انتخاب تایپوگرافی:

کلماتی که در طراحی لوگو به کار می روند به اندازه اشکال گرافیکی اهمیت دارند. تعداد زیادی از طراحان مبتدی برای طراحی لوگو از فونت های قدیمی استفاده می کنند.

طراحی لوگو حرفه ایگرچه استایل حروف، فونت ها و حالت نوشتاری کلمات در طراحی لوگو حرفه ای می تواند تاثیر زیادی در بیننده بگذارد. بنابراین از اهمیت بالای یک تایپوگرافی مناسب برای طراحی لوگو حرفه ای غافل نشوید.

چنانچه این مقاله برای شما مفید بود، لطفا آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید.

چگونگی انتخاب اسم برند

انتخاب اسم برند مناسب برای هر شرکت یکی از مهمترین اقداماتی است که باید پیش از تاسیس و آغاز به کار آن شرکت به آن توجه شود. هدف نهایی هر شرکت عرضه یک سری محصولات و یا خدمات است. اما اینکه این محصولات و خدمات تحت چه نام تجاری عرضه شوند مسئله بسیار مهمی است. معمولا مدیران هر شرکت پروسه انتخاب اسم برند را به عهده یک مشاور برندینگ می گذارند و از راهنمایی های او کمک می گیرند. اما چنانچه آن مشاور تجربه لازم در این زمینه را نداشته باشد، در اینصورت ممکن است اسمی که به شما پیشنهاد می دهد چندان جالب نباشد و از آنجایی که اسم برند چیزی نیست که به راحتی بتوان آن را تعویض کرد، ممکن است در سال های آتی شما با یک نام تجاری شناخته شوید که قلبا هیچ علاقه ای به آن ندارید! بنابراین بحث انتخاب اسم برند را باید بسیار جدی گرفت. در ادامه راهکارهایی جهت انتخاب اسم برند بیان می کنیم:

1.تلفظ اسم برند راحت باشد:

اسم برند باید به گونه ای انتخاب شود که تلفظ آن بسیار راحت باشد و همه اقشار جامعه بتوانند آنرا به راحتی تلفظ کنند. به عبارتی برند نباید دارای تلفظ های مختلف باشد تا همه افراد بتوانند با سرچ آن در موتورهای جستجو و شبکه های اجتماعی به راحتی آن را بیابند.

2.انتخاب اسم برند کوتاه و مختصر:

انتخاب اسم برند باید به گونه ای صورت بگیرد که همه افراد بتوانند به راحتی آن را به خاطر بسپارند. برای مثال نام “دیجی کالا” در عین مختصر و مفید بودن کاملا مشخص می کند که این برند در چه زمینه ای فعالیت می کند اما نامی همچون “شرکت گسترش الکترونیک مبین ایران” چیزی نیست که به راحتی در ذهن ماندگار شود.

انتخاب اسم برند

3.انتخاب اسم برند منحصربفرد:

در انتخاب اسم برند تقلید و کپی کردن یه گناه نابخشودنی محسوب می شود! نه فقط به این دلیل که ممکن است ناقض قوانین کپی رایت باشد بلکه به این دلیل که ممکن است شرکتی بسیار پرسابقه تر از شما حتی در خارج از کشور تحت این نام تجاری در حال فعالیت باشد و این امر سبب می شود که شما هرقدر بر روی بهبود نتایج سایت خود در موتورهای جستجو تلاش کنید همواره از آن شرکت عقب بمانید. پس حتما از انحصاری بودن اسم برند انتخابی خود اطمینان حاصل کنید.

4.عدم الزام به مشابه بودن دامین سایت با اسم برند:

اگرچه یکسان بودن اسم برند و دامین سایت یک شرکت مزیت بزرگی محسوب می شود اما هیچ اجباری در این کار نیست. زیرا احتمال زیادی وجود دارد که دامین موردنظر شما قبلا توسط شخص دیگری ثبت شده باشد. به یاد داشته باشید که می توانید با ترکیب کردن و مخفف کردن برخی کلمات یک دامین استاندارد و مناسب برای سایت خود تهیه کنید.

5.قابلیت تلفظ صحیح اسم برند توسط ابزارهای صوتی نظیر Siri و Cortana:

اگر شما در اندیشه داشتن یک برند بین المللی هستید، باید انتخاب اسم برند شما به گونه ای باشد که افراد خارجی نیز بتوانند آن را به راحتی تلفظ و جستجو کنند.

انتخاب اسم برند
از آنجایی که راهنمای صوتی مایکروسافت(Cortana) و راهنمای صوتی اپل (Siri) در کشورهای خارجی بسیار بیشتر از ایران مورد استفاده قرار می گیرند لذا حتی الامکان باید اسم برند توسط این دو ابزار و سایر ابزارهای صوتی نظیر جستجوی صوتی گوگل قابل تشخیص باشد.

6.بررسی مخفف اسم برند:

چنانچه اسم برند شما از چند کلمه تشکیل شده باشد، باید بررسی کنید که مخفف این اسم چگونه خواهد بود و اینکه آیا معادل یک برند دیگر و یا حتی یک کلمه رکیک خواهد بود یا خیر. ممکن است این مورد به ظاهر بی اهمیت باشد اما چنانچه نسبت به آن بی توجه باشید ممکن است پس از مدتی برند شما کاملا با یک نام دیگر شناخته شود که اصلا اتفاق خوشایندی نخواهد بود.

7.هر کلمه ای مناسب انتخاب اسم برند نیست:

یک اصل کاملا بدیهی اما بسیار مهم. ممکن است شما اسمی را درنظر بگیرید که به نظر خودتان بسیار جالب و حتی بامزه باشد. اما آیا تمام افراد جامعه و به خصوص مخاطبان هدف شما اینگونه فکر خواهند کرد؟ پس در انتخاب اسم برند خود بسیار دقت به خرج دهید تا هیچ مضمون توهین آمیز و بی ارتباط با کار شما در آن موجود نباشد.

چنانچه این مطلب برای شما مفید بود، لطفا آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید.

برندسازی اینترنتی چیست؟

برندسازی اینترنتی یک استراتژی است که در آن صاحبان کسب و کار با استفاده از اینترنت تلاش می کنند موقعیت مناسبی در بازار برای معرفی برند خود ایجاد کنند. امروزه حتی شرکت های بزرگ و شناخته شده نیز در حال سرمایه گذاری بر روی برندسازی اینترنتی هستند. به این دلیل که استراتژی های برندسازی اینترنتی دارای تاثیرات بسیار مفیدی برای گسترش و توسعه یک برند در بازار کسب و کار می باشند. برندسازی اینترنتی از این حیث دارای اهمیت می باشد که این روزها اینترنت نقش بسیار مهمی را در زندگی مصرف کنندگان ایفا می کند. از این رو شما نیازمند به استفاده از آن در کسب و کار خود می باشید تا بتوانید پیام خود را به خوبی به مصرف کنندگان و مشتریان خود اطلاع دهید. به وسیله برندسازی اینترنتی در واقع شما از یک سری ابزارهای اینترنتی به عنوان اهرمی برای توسعه فعالیت های بازاریابی خود استفاده می کنید. در برندسازی اینترنتی هدف اصلی ما استفاده از اینترنت به عنوان یک رسانه کارآمد به منظور تبلیغ و معرفی برند خودمان است که این کار در نهایت مانند سایر روش های برندسازی به افزایش فروش محصولات منجر خواهد شد.

اهمیت برندسازی اینترنتی

هر صاحب کسب و کار به خوبی از مزایای برخورداری از یک برند خوب برای شرکت خود آگاه است. از آنجایی که برند چیزی است که اساسا شما را از شرکت های دیگر که محصولات و خدمات مشابه شما ارائه می دهند متمایز می کند، شما باید استراتژی برندسازی خود را به درستی اجرا کنید تا به نتایج موردنظر خود دست پیدا کنید.

با نگاهی گذرا به برخی از برندهای موفق در صنعت، درمی یابیم که نام این برندها با برخی محصولاتشان شناخته می شود که سبب تمایز آنها با سایر برندها شده است. در واقع این هدفی است که همه صاحبان کسب و کار باید برای رسیدن به آن تلاش کنند. در برندسازی هدف کلی این است که جایگاه اصلی محصول خود را در بازار هدف پیدا کنیم. بنابراین باید با بهره گیری از ویژگی هایی خاص برای محصول خود، آن را از سایر محصولات مشابه موجود در بازار متمایز کنیم و از آن در جهت تمرکز بر روی برندسازی اینترنتی استفاده کنیم.

برندسازی اینترنتی

در واقع تمایز محصول و موقعیت یابی محصول دو مقوله کاملا مرتبط به یکدیگر و دو ترفند اساسی هستند که شما می توانید در استراتژی برندسازی اینترنتی خود بکار گیرید تا بخشی از بازار را در اختیار خود بگیرید و براساس آن مشتریان همیشگی برای خود پیدا کنید.

برندسازی اینترنتی برای کسب و کارهای کوچک

جدا از تاثیر شگرفی که خدمات آنلاین در زندگی امروز ما گذاشته است، این بخش سال به سال در حال پیشرفت و توسعه می باشد. به همین جهت اینترنت دائما در حال تبدیل شدن به مکان امن تری برای توسعه بازار است. بهترین خصوصیت اینترنت این است که در آن فرصت پیشرفت برای تمام کسب و کارهای بزرگ و کوچک بطور یکسان فراهم است تا بتوانند برند خود را معرفی کنند و بخشی از بازار مصرف کنندگان را در اختیار بگیرند.

سوالی که مطرح می شود این است که آیا برندسازی اینترنتی ارزش سرمایه گذاری دارد؟

شرکت های زیادی در سرتاسر دنیا به سختی برای معرفی برند خود تلاش می کنند اما با این حال بسیاری از آنها هنوز هم ظرفیت های یک برند آنلاین را  درک نکرده اند. به همین علت این شرکت ها رقابت در جذب مشتری و فروش بیشتر را به رقیبانشان که در بخش برندسازی اینترنتی سرمایه گذاری کرده اند خواهند باخت. در نهایت تصمیم با شماست که قصد سرمایه گذاری در این بخش را دارید یا خیر!

چنانچه این مطلب برای شما مفید بود ممنون میشویم اگر آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید.